سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : سید هاشم وفایی
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : مسدس

بازهم پیک صبا مُشک‌‌فشان آمده است            بر مشام همه عطری ز جنان آمده است

هاتفِ غیب خبر می‌دهد از رویش گُـل            صحبت از بانوی گُل‌ها به میان آمده است


با گُل یاس، زمین را به فلک پُل زده‌اند

روی سینه به ادب، خیل مَلک گُل زده‌اند

این چه شوری است که در ذکر جمیل همه است            کوثری ناب روان‌گشته از این زمزمه است

ابر رحمت به سر خلق دمادم جاری‌ست            همه آفـاق پُر از فـاطمه یا فاطـمه است

به فلک وادی این طور چه دیـدن دارد

نـغـمـۀ اهـل ســمـاوات، شـنـیــدن دارد

تا که قـدسی‌نفـسان جلـوۀ طـوری دیدند            در دل ختم رُسل شوق و سروری دیدند

همه لبـخـند زنـان عـطـرفـشـانی کردند            روی دامـان خـدیجه، گُـل نـوری دیدند

مـات بـودند که نـوزاد چـه‌هـا می‌گـوید

که شـنـیـدنـد هـمه، حـمد خـدا می‌گـوید

چه مبارک سحری داشت شب میلادش            جـبـرئـیـل آمـده از بـهـر مـبـارک‌بادش

همه جا پُـرشده از زمزمۀ «اعـطـیـنا»            دیـدنـی بـود رسـول لله و روی شـادش

کوثری گشت روان، عطر حیاتی برخاست

و به شـادیِ دلِ او صـلـواتی برخـاست

کوثر و قدر بخوان، جلـوۀ توحید رسید            قـبـلـۀ جـانِ هـمـه، کـعـبـۀ امـیـد رسـید

باز هم زمـزمه کن آیۀ تطـهـیر بخـوان            زُهره و فاطمه و طاهره، خورشید رسید

ذرّه ذرّه همه محـو گُـل خـورشید شوید

زائـر عـارف این کـعـبـۀ توحـیـد شوید

به فروغش، به جمالش، به جلالش صلوات            به فضائل، به خصائل، به کمالش صلوات

به خـداوند که سادات جهـان مـادری‌اند            به خود فاطمه تنها نه، به آلش صلوات

هر دلِ غرق غمی، نور امیدش زهراست

هرکه مشتاق جنان است، کلیدش زهراست

آمـد او تـا که بـشـر فـانـی فـی‌الله شـود            بشر از جـهـل رهـا گـردد و آگـاه شود

می‌رود زود ولی چند بهاری کافی‌ست            تا که او بر همه روشنگـر این راه شود

تا که از خواری دنیا به همه حرفی گفت

عطر بیداری او خواب جهان را آشفت

هر زبانی که به «یا فاطمه» تطهیر شود            گـویـد او آمـده تـا نـور سـرازیـر شـود

هـدف آمـدنـش چـیـست؟ هـمین می‌دانم            تا ولایت به خود فـاطـمه تـفـسـیر شود

صحبت اهل ولایت به جز این زمزمه نیست

«زیر این چرخ، علی دوست‌تر از فاطمه نیست»

عمر پُر برکت او از چه حکایت دارد؟            از چه از مردم این شهر، شکایت دارد؟

همۀ عمر کمش گفت، «وفایی» بر خلق            که عـلـی بـر هـمۀ خـلـق، ولایـت دارد

بی‌عـلـی هـیچ ره سیـر الی‌اللهی نیست

جز از این راه، به فردوس برین راهی نیست

نقد و بررسی